آبان ۰۹، ۱۳۸۸

لبهام لکنت دارد ...

اگر من نباشم

باز هم

با همه ی پنجره ها حرف می زنم

حتی اگر ( هیچ چیز ) توی پرانتز نباشد

اگر من نباشم

باز هم دست هایت

کنار لبهام لکنت دارد

و هنوز هم

همه ی رگهای آبی ات

عاشقند .

این شعر ِ خیلی قشنگ رو دوست خوبم سعید یعقوبی اختصاصاً برای من سرود در جواب ِ اون اس ام اسی که داده بودم . سعید جان! ، ومن « هنوز هم دوره می کنم شب را و روز را و هنوز را » به پاس ِ مهر بانی ِ تو .

0 نظرات: